Sunday 21 July 2013

چرا پرستوها به لانه برمیگردند

یادش بخیر حوالی سالهای 1342 بود کمی اینورتر کمی آنورتر یک فیلمی را آقای مجید محسنی کارگردانی نمودند به نام پرستوها به لانه باز میگردند داستانش هم این بود که مردی روستائی یکی از دو فرزندانش را به لحاظ فقدان خدمات درمانی در دهکده از دست می‌دهد و آن‌وقت تصمیم می‌گیرد که تنها پسرش را به تحصیل پزشکی وا دارد و به‌ همین جهت با همسر و فرزندش به تهران سفر می‌کند و با کار شبانه‌روزی سعی می‌کند تا فرزندش در بهترین شرایط به تحصیل بپردازد. با کار مداوم سرانجام امکان سفر فرزندش را برای ادامه‌ٔ تحصیل به پاریس فراهم می‌کند. اما پس از چندی باخبر می‌شود که پسرش علاوه بر این‌که در تحصیل خود چندان جدی نیست به خوشگذرانی نیز روی کرده است. پدر ناراحت و نگران به هر طرف روی می‌کند و در پایان در نامه‌ای که برای او می‌فرستد کمی خاک وطن را می‌ریزد. پسر در پاریس با مطالعه نامهٔ مؤثر پدر به‌ خود می‌آید و پس از پایان تحصیلات به وطن باز می‌‌گردد. 
از موقعی که این فیلم ساخته شد تا الان اینقدر پدر مادر های ایرانی چشم به آسمان فرودگاه ها دوختند که ببینند پرستوی آنها کی از سفر برمیگردد . بعضی پرستوها برگشتند بعضی جاندادند بعضی هرگز برنگشتند ....
خلاصه اینکه یاد این فیلم مدتهاست که از ذهن پدر مادرها نرفته است 
اما سوال اینجاست که چرا اصلا پرستو باید برود که بخواهد برگردد 
چکارکنیم که دیگر پدر مادرها چشم براه بچه پرستوهایشان نباشند
چقدر این بیچاره ها را غصه می دهیم
آخه دنیا مگه چه ارزشی دارد
مگه نمیگن دنیا نیارزد آنکه پریشان کنی دلی را ...
بیایید کاری کنیم که پرستوها دیگر نروند
بیایید پدر مادرها را از چشم انتظاری در آوریم
بیایید محبت کنیم و با محبت تمام خارهای وطن را گل کنیم
بیایید همدیگر را دوست داشته باشیم
آیا روزی می آید که به این فیلم ساخته سال 1342 با تعجب نگاه کنیم.
 

Monday 8 July 2013

چرا به اهالی یک کشور خنگ و زیبا می گویند

بله کاملا درست حدس زدید کجای جهان مردمانش تا سر حد مرگ پنیر میخورند
کجای دنیا مردمانش بسیار زیبا و خنگ هستند
در اغلب کشورها پنیر را با گردو نوش جان می کنند تا فسفر مغزشان به باد فنا نرود
در مورد مارمولک و ملخ و میزان محتوای فسفر مغز این جانوران بخصوص موقعی که توسط همسایگان پایین دستی نوش جان می شوند اطلاعی نداریم ولی مطمئنا مقدار فسفر این جانوران متنابه است
چرا که پول و اموال و سرمایه ها را بردند و با آن برج خلیف رفت بالا
الان هم شروع می کنند بنده خداها را با حتی بیست تا بیست و پنج سال اقامت می اندازند بیرون
در مورد  همسایه بالا دستی واقعا که خنگ هستند
درست موقعی که سیل جمعیت به سمت گرجستان می رفت و سرمایه به سرمایه هایشان اضافه می نمود محدودیت اخذ ویزا
خرید زمین و خلاصه  خیلی خریت های دیگر را انجام دادند
خداوکیلی آدمهایی احمق تر و خنگ تر از خودشان نیست
واژه گاو پیششان پروفسور است آنجا خیلی تدائی معانی میشود
آخه یکی نیست بگه نادانان صبر میگردید خروارها پول مملکت ما مثل دوبی وارد تفلیس بشود بعدن در را میبستید
الحق که خلایق هر چه لایق

Monday 10 June 2013

نامه یک هموطن به استاندار گرجستان ایران

حضور محترم سرور گرامی
جناب آقای میخائیل ساکاشویلی
استاندار محترم گرجستان

با سلام و احترام 
بدینوسیله اینجانب محمدرضا ایراندوست  فرزند رستم متولد 1348 شمسی در شهر طوس همان سرزمین فردوسی نامدار که فرمودند 
  بسی رنج بردم در این سال سی            عجم زنده کردم بدین پارسی                       
در تاریخ 13 اردیبهشت یکهزار و سیصدو نود و دو وارد استان زیبا و حاصلخیز کشور عزیزمان ایران یعنی استان گرجستان شدم و پس از گشت و گذاری در شهر خوبمان تفلیس تصمیم گرفتم جهت اخذ کارت اقامت اقدام نمایم البته آنهم به اصرار یکی از دوستانم ، چون گفتم بسیار کسر شان است برای ما که اقامت استان خودمان را بگیریم . مثل اینکه برای خراسان بنده اقامت بگیرم. بهر حال اینکار انجام شد و اکنون که پس از یکماه مجددا گذر ما به تفلیس افتاده است کارمندان تحت امر شما در استانداری گرجستان به بنده می گویند با درخواست شما مخالفت شده است.
با توجه به اینکه شاید کند ذهنی دوستان منجر به این خبط گردیده است خواستم ضمن اعلام نارضایتی از این توهین کارکنان استانداری به عرض شما برسانم که در موقع مناسب پاسخ این توهین شما را از طریق دولت فخیمه مرکزی در زمان و مکان مناسب برایتان خواهیم فرستاد تا دیگر استانداران ناباب و ناکارآمدی نتوانند به ساحت پر عظمت ایران این سرزمین دلیران توهین نمایند.
بنده اطمینان قلبی دارم که مسئولان شایسته ما نسبت به جایگزینی چنین استاندارانی اقدام لازم را بعمل خواهند آورد.
ضمن آنکه مطمئنا بی کفایتی شما در اداره امور استان گرجستان حتما در جلسات وزارت کشور مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت

با آرزوی سلامتی و خوشی برای همه ایرانیان در سراسر گیتی
محمدرضا ایراندوست فرزند رستم
نونزدهم خرداد 1392
طوس  سرزمین فردوسی نامدار  

Thursday 6 June 2013

مرگ یکی از هموطنانمان در تفلیس گرجستان




یکی از هموطنانمان که خانمی حدود 35 سال سن بوده است بعلت سکته قلبی در تفلیس درگذشت اما پس از بررسی های بعمل آمده مشخص شده است که ایشان در اثر سم آرسنیک موجود در زمینهای کشاورزی در حوالی تفلیس باقی مانده از کارخانجات شیمیایی شوروی سابق مسموم و درگذشته است.
موردی که در سال 2010 شبکه بی بی سی فارسی گزارش مبسوطی از آن ارائه داد.
جالب است بدانیم اخیرا طبق قوانین جدید اداره مهاجرت ایرانیان نمی توانند زمین کشاورزی خریداری نمایند و خریداران سابق تا دو سال حق فروش زمین خود را ندارند زمینهایی که به گفته برخی آلوده به سم بسیار خطرناک و مهلک آرسنیک است و عجیب است ایرانیان بر تصاحب این زمینها سر و دست می شکنند
.